منصوريان تفاوتهای استقلال را از تلويزيون میبيند
استقلال همان تيمي بود كه با استرس وارد زمين ميشد، با استرس فوتبال بازي ميكرد، با استرس به لب خط نگاه ميكرد، با استرس پاس ميداد، با استرس شوت ميزد و با استرس يا به تساوي ميرسيد يا به حريفانش ميباخت!
استقلال برنامهاي مدون و صحيح در ليگ نداشت. تيمي بود كه زير توپ ميزد؛ با اينكه همين تيم را منصوريان بسته و اين نشان ميدهد او در تيم بستن اشتباه نكرده؛ تفاوت در اين است كه تيم منصوريان را شفر تمرين ميدهد، شفر تركيب را آرايش ميكند و شفر يك مورد مهم را به كل تيم القا كرده است؛ استقلال در عمق بازي ميكند. اين مسئلهاي مهم است. توپها حتي در محوطه جريمه حريف بيهدف سانتر نميشوند. فضاي خالي پشت مدافعان را استقلاليها كشف كردهاند و شجاعيان در خط مياني به موقع به خط حمله كمك ميكند.
پاسهاي طلايي او را علي قرباني به گل تبديل ميكند و استقلال يك ويژگي ديگر هم دارد؛ موقعيت شناس و فرصت شناس شده؛ مهاجمانش چهارچوب دروازه را شناختهاند و علي قرباني در خط حمله به يك مهاجم بهتر تبديل شده است...
منصوريان از تلويزيون اين استقلال را نگاه ميكند. اين تيم منصوريان است اما در اختيار يك سرمربي با تجربه خارجي قرار گرفته.
اين مربي رفتار، واكنشها، شخصيت و همه چيز استقلال را در اين مدت تغيير داده و اصلاحات در استقلال شكل عينيتر پيدا كرده؛ منصوريان بيشك خيلي غصه ميخورد كه چرا خودش اين تيم را نساخت و به اينجا نرساند...
و استقلال هم لابد حسرت تمام امتيازهاي از دست رفته نيمفصل نخست را ميخورد. اگر همين استقلال را زودتر ميساختند جاي اين تيم در كورس رقابت با پرسپوليس بود.